مهرانمهران، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

نفس مامان و بابا...مهران

یکسالگی شازده مهران کوچولو :)))

تولد...تولد...تولدت مبارک...مبارک...مبارک...تولدت مبارک... HAPPY BIRTHDAY TO YOU, HAPPY BIRTHDAY TO YOU, HAPPY BIRTHDAY TO YOU پسر قشنگم روز تولدت هم رسید. خیلی خوش به حالت شد. من و بابا رضا روز قبل از تولدت برات یه کیک دریایی خوشگل سفارش دادیم، با عمو کامران و خاله نرگس هم هماهنگ کردیم که برای عکس یادگاری در روز تولدت مزاحمشون بشیم. صبح روز تولدت قبل از اینکه از خواب بیدار بشی با کاغذ رنگی و بادکنک خونه رو تزیین کردم عزیزدلم. وقتی بیدار شدی قیافه ت خیلی دیدنی بود. کلی متعجب شده بودی با اون چشمای پف کرده ت نازنینم. برات اهنگای تولد گذاشتم و کلی باهم دیگه رقصیدیم و کیف ک...
19 تير 1393

چهار فصل اول زندگی مهران

پسر قشنگم، امروز بعد از مدتها اومدم تا برات بنویسم. از روزهای خوشی که برامون رقم زدی ...از خوشی هامون و عشقی که با وجود تو در دلمون شعله گرفته که نمیذاره حتی یه لحظه از بودن با تو دست بکشم و وبلاگت رو به روز کنم عزیزدلم...از همه چی...سال پیش توی همیجین روزایی بود که تو دیگه طاقت نیاوردی تا تو دل مامان بمونی و تصمیم گرفتی که پا به این دنیای پر از زیبایی بذاری. از روزی که اومدی انگار زندگی من و بابا رضا از حالت سیاه و سفید و یکنواختی به حالت رنگی تغییر پیدا کرد. زندگی مون رنگ و بوی تازه ای گرفت عزیزدلم. نفهمیدم روزا کی اومدن و کی رفتن...تو کی بزرگ شدی پسرم؟ انقدر کوجولو بودی که وقتی شیر میخوردی از خستگی خوابت میبرد و باز بعد از یکی دو ساعت ...
9 تير 1393

معنای دوست ، دوستی و دوست داشتن

دوست یابی در اینترنت، معنا و مفهوم دوستی را تغییر داده... میانه تهدید و تنوع؛ این توصیفی نسبتا دقیق از دوستی در فضای مجازی است. تهدید بیشتر به دلیل ناشناسی مطلق طرف مقابل در این گونه دوستی هاست. حجم بزرگی از جرایم بخصوص كلاهبرداری ها برآمده از همین ناشناسی مطلق است؛ اما تنوع به دلیل گستردگی فضای وب و توانایی انسان برای یافتن دوستانی مطابق دلخواه خود است. چربش البته در اكثر موارد به سمت تنوع است، چرا كه دسترسی به محیط وب آسان تر شده و انسان منزوی تر و چه چیز بهتر از دوستی هایی پرتعداد در كنج خانه؟     اما این سخن باقی است كه دوستی های اینچنینی در محیط مجازی و بخصوص در شبكه های اجتماعی چه اثراتی دارد؟ مهم ترین اثر این ...
19 خرداد 1393

یازده ماهگی پسرمون

هوررررررررررررااااااااااااا....بالاخره ماه یازدهم زندگی تو هم سپری شد و وارد روزهای هیجان انگیزی شدی عزیزم. دیگه مرد شدی و داری یک ساله میشی عزیزم. اگه بخوام از ذهن و فکر و خیالای این روزام بگم مامان جون، باید بگم که هنوز نمیدونم تولد برات بگیرم یا نه؟ شرایط مساعد نیست، میخوایم از خونه مون جابجا بشیم و با وجود شما یه اثاث کشی جانانه داریم...که دقیقا میوفته تو روزای تولد تو...واکسن یه سالگیت رو هم که نمیشه فاکتور گرفت. شرایط من هم که این چندوقت حسابی به خاطر آلرژی ریخته به هم و مشغولش هستم. تو هم که ماشالله...هزار ماشالله...روزا امون نمیدی بهم یه نفس بکشم مادر!!! از در و دیوار میری بالا. طبق وصفیات عزیز جون، فکر کنم شیطنتات پی بابا رضاست و می...
11 خرداد 1393

حال و هوای این روزها 2

این روزها تو خیلی قوی شدی قندعسلم. زورم به سختی بهت میرسه. معمولا توی نبرد بین خودم و خودت که اکثراوقات سر یه وسیله ای چیزی پیش میاد، تو پیروز میدون هستی!! باور کن راست میگم. من هیچ موقع زور و قدرت کافی رو برای گرفتن اشیا ازت، اعمال نمیکنم، برای همین زور تو میچربه گل پسرم. آخه اصلا باورم نمیشه که انقدر باید از قدرت و توانم که البته چیز خیلی زیادی ازش باقی نمونده ، مایه بذارم!!! این روزها شما خیلی سریعتر از قبل کارها رو تقلید میکنی عزیزم...که این هم خوبه و هم بد. خوب از این بابت که سریع میگیری و نیازی به سروکله زدن باهات نیست و بد از این بابت که خوب نیست بعضی کارا رو به محض دیدن تکرار کنی. مثلا پرتاب کردن اشیا...یا کتک زدن همه حتی من بیچار...
2 خرداد 1393

ملاقات با دکتر نیکجو در ده ماهگی مهران

پسر گلم، امروز بعد از دو ماه رفتیم مطب آقای دکتر. ولی شما برای اولین بار آقای دکتر و گوشی شون رو که دیدی زدی زیر گریه....آی گریه کردی ...آی گریه کردی. مخصوصا که اون گوشی سرد رو گذاشتن روی بدنت که دیگه واویلا...آقای دکتر یه اسم جدید برات انتخاب کردن و شما ملقب شدی به "اخلاق"!!! خداروشکر انگاری از این به بعد میتونیم لبنیات مصرف کنیم مامان جون. ایشون شما رو معاینه کردند و با توجه به رفلاکس شما و کمبود کلسیمی که قبلا داشتی و خدا روشکر با کمک شربت حل شده بود، این اجازه رو بهمون دادن. یه کرم ضد آفتاب هم برای شما تجویز کردند تا به صورت شما بزنم و شما صبح ها از ساعت هشت تا نه، یه آفتاب ملایم بگیری و حسابی تا شهریور برنز بشی . آخ که تو...
29 ارديبهشت 1393

بابا رضا روزت مبارک

پسر قشنكم ، امروز روز پدره. روز مرد. تو هم یه روزی ایشالله پدر میشی عزیزم. مرد که هستی، ولی روزی میرسه که معنی این لغت رو کامل درک میکنی. مرد یعنی کوه...پناه و تکیه گاه همسر و بچه هاش. یعنی سقف یه خونه، افتخار بچه هاش و...و...و...مسلما من و همه مامانای دیکه ، سختی های خاص یه پدر رو درک نمیکنیم و از دغدغه ها و نگرانی هاشون که زمین تا اسمون با دغدغه های ما مامانا فرق داره، بیخبریم. ولی به هرحال زن و مرد به خاطر همین تفاوتهاست که باهم خونه و خونواده رو میگردونن. شاید من خودم صد درصد ندونم تو دل باباها چیا میگذره...که حتی به روی خودشون نمیارن،چون باور دارن که منو شما طاقت تحمل خیلی از مسایل رو نداریم. ولی خب پدر یه چیز دیگه ست. سختیها و مشکلاتش ...
23 ارديبهشت 1393