مهرانمهران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

نفس مامان و بابا...مهران

ملاقات با دکتر نیکجو در ده ماهگی مهران

1393/2/29 9:01
نویسنده : مامان بهنوش
469 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم، امروز بعد از دو ماه رفتیم مطب آقای دکتر. ولی شما برای اولین بار آقای دکتر و گوشی شون رو که دیدی زدی زیر گریه....آی گریه کردی ...آی گریه کردی. مخصوصا که اون گوشی سرد رو گذاشتن روی بدنت که دیگه واویلا...آقای دکتر یه اسم جدید برات انتخاب کردن و شما ملقب شدی به "اخلاق"!!!

خداروشکر انگاری از این به بعد میتونیم لبنیات مصرف کنیم مامان جون. ایشون شما رو معاینه کردند و با توجه به رفلاکس شما و کمبود کلسیمی که قبلا داشتی و خدا روشکر با کمک شربت حل شده بود، این اجازه رو بهمون دادن. یه کرم ضد آفتاب هم برای شما تجویز کردند تا به صورت شما بزنم و شما صبح ها از ساعت هشت تا نه، یه آفتاب ملایم بگیری و حسابی تا شهریور برنز بشیخندونک. آخ که تو هم چقدر سر به راه و حرف گوش کنی مادرررر.

آخر سر هم یه کتاب قصه بهت هدیه دادن تا شاید دست از گریه و لوس بازی ت برداری مامان جونم.

ملاقات بعدی هم با آقای دکتر رفت تا اواخر تیر ماه و بعد از تولد یک سالگی شما.

ایشالله همیشه سلامت و تندرست باشی عزیزم.

پسندها (1)

نظرات (8)

مامان هامين
31 اردیبهشت 93 0:15
اشكات رو نبينم خاله جونيان شاء الله هميشه سلامت باشي شاه پسر.هامين هم اين دفعه كه رفتيم دكتر همين كارو كرد وقتي دكتر ميخواست گلوش رو معاينه كنه مطب رو گذاشت رو سرش،نمي دونم ازاين به بعد چه جوري ميخواهيم ببريمشون مطب
مامان بهنوش
پاسخ
اين کوجولوها همه جي شون باهم هماهنکه خاله جون. ايشالله بزرک تر ميشن ديکه کريه نميکن
مامان الهه
31 اردیبهشت 93 11:40
اخه چرا گریه کردی خاله جون نبینم اشکتاتو تپلی من
مامان بهنوش
پاسخ
خالّه جون خواستم کريه کنم تا مامانم ديکه منو نبره دکتر ولي انکاري بي فايده بودش
خاله فرنوش
31 اردیبهشت 93 15:26
ای جانم!!! خاله دیگه واسه خودت مردی شدی نباید بزنی زیر گریه مامانت گناه داره غصه می خوره ها!!! ولی اشکالی نداره ایشالا سری بعد که برنزه شدی و رفتی دکتر می پری بغل دکتر نیکجو و ایشونم لقبتو تغییر می ده. خاله جون این سری بخند که آقای دکتر اون دندونای خوشگل و مثل برفتو ببینه. دست مامان بهنوشتم درد نکنه که اینقدر حواسش به شما و سلامتیت هست
مامان بهنوش
پاسخ
اره خاله جون, من همون لقب قبليمو ميخواااممممم...کلي کريه کردم يعني دندونامو نديد اقاي دکتر!!
انسیه
31 اردیبهشت 93 18:23
چه خوب که دیگه میتونی لبنیات بخوری عزیزم..نوش جونت خاله میشه اسم کرم ضد افتاب و بگی تا منم واسه پسملی بخرم
مامان بهنوش
پاسخ
بله خاله جون...لبنيات ازاد شد برامون. حتما خاله جون. کرم ضد افتاب آردن,مخصوص کودکان و پوستهاي حساست. تيوبش سفيد رنک با درب زردرنک هستش.
دلسارا
1 خرداد 93 19:43
آخیش ... بلاخره بعد از ده ماه میتونی لب به یه ذره لبنیات بزنی . امیدوارم مهران با خوندن این پست بدونه از چه چیزهایی براش گذشتی . انشالاه که خودش هم دکتر میشه و بچه ها ازش میترسن ....
مامان بهنوش
پاسخ
اخ کفتي خاله جون. ديکه مزه لبنيات رو يادم رفته بود...خاله دکتر ميشم ايشالله به ني ني هايي که بيام پيشم جايزه ميدم مثل اقاي دکتر
پونه
1 خرداد 93 19:55
الهی عزیز خاله قربونت بشم گریه چرا؟ آوین میگه پسر خاله نبینم اشکاتو شجاع باش خاله بهنوش اگر لطف کنی اسم ضد افتاب را بگی ممنونت میشم اصفهان افتابش میسوزونه
مامان بهنوش
پاسخ
خاله جون خواستم مامانم بيشتر بهم توجه کنه. حتما خاله پونه عزيزم.کرم ضد افتاب آردن,مخصوص کودکان و پوستهاي حساس. تيوبش سفيد رنک با درب زردرنک هستش
مامان فاطمه مامان نیکان
3 خرداد 93 0:53
عزیزم چرالبنیات نه؟پس تا حالا چی میخوردی؟وای واقعا بهشت زیر پای مادره،منم مثه بقیه دوستان اسم کرم رو میخوام اگه ایرادی نداره.پوست صورت نیکانم خیلی زبره
مامان بهنوش
پاسخ
به خاطر رفلاکس مهران نميتونستم لبنيات مصرف کنم عزيزم. ولي خب اين سري اجازه مصرف کرفتيم.حتما خاله عزيزم.کرم ضد افتاب آردن,مخصوص کودکان و پوستهاي حساس. تيوبش سفيد رنک با درب زردرنک هستش. شايد پوست صورت نيکان جون خشک هست, احتمالا کرم هاي مخصوص باشه.ايشالله کرم بزنين و خوب بشه
مامان ماهان
4 خرداد 93 10:49
ای وای خاله جون از دست شماها با این لوس بازیهاتون..ماهانم این بار مطب رو گذاشت رو سرش هااااااااااا....خیلی بلا شدند این کوچولوها... بهنوش عزیزم واقعا آفرین که این مدت تونستی لبنیات نخوری..آفرین
مامان بهنوش
پاسخ
ایشالله دفعات بعدی کمی مردونگی به خرج بدن و مطب رو نذارن رو سرشون این گل پسرا... ممنونم خاله لیدای عزیز، کار خاصی نکردم. به خاطر گل پسرم هرکاری میکنم عزیزم. ارزشش رو داره