مهرانمهران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

نفس مامان و بابا...مهران

هفده بهمن به یاد موندنی

1394/11/19 14:57
نویسنده : مامان بهنوش
167 بازدید
اشتراک گذاری

موضوع از این قراره که دیگه پوشک بی پوشک...

پسرم بزرگ شده، آقا شده، جیگر شده...خودش میره دستشویی مث بقیه آدم بزرگا...

طبق گفته دکتر نیکجو قرار شد دو سال و نیم به بعد دست به کار بشیم ببینیم دوس داری از دست پوشکت راحت بشی یا نه، که بالاخره این سری همکاری کردی و مامان بهنوش هم تمام قواش رو گذاشته در این راه...

روزای اول هر یه ربع یه بار توی دستشویی بودیم تا یادت بمونه و متوجه قضیه بشی مامان جون، این وسطا یه وقتایی هم ازت در میرفت، که اونم فدای سرت، طبیعیه دیگه، کاریش نمیشه کرد. دیگه شب که میشد هردوتامون از خستگی بیهوش میشدیم و خوابمون میبرد ولی الان دیگه خداروشکر بیشتر میتونی خودتو نگه داری

پسمل خودمه، دیگه حسابی میخواد مستقل بشه

دورت بگردم مادر

بوس بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان نیکان
29 بهمن 94 17:23
آفرین.ههههووووووررراااااااااا.ماشالله پسرم.مامانی دیگه راحت شدی.اذیتش نکن.بذار کم کم باهات راه بیاد.
مامان بهنوش
پاسخ
بخدا که من تسلیمم و منتظرم ببینم شازده پسرم چه طوری راحتتره فدای مهربونیت که همیشه سریع میای و کامنت میذاری برای مهران
خاله فرنوش
1 اسفند 94 13:05
فدای اون قد و بالا و تیپت بشم من جیگر خاله... که انقد قشنگ با پانتومیم ما رو متوجه حرفات میکنی... مامان بهنوش هم خیلی داره تلاش میکنه در این راستا
مامان بهنوش
پاسخ
خدا نکنه خاله جووووووووووونی. آخه شما نقش دایی نداشته م هم هستی...در همین راستا از شما قدردانی میکنم با به شارژ زدن گوشیت
دلسارا
5 اسفند 94 16:29
من هم بهت تبریک میگم پسر گلم . من پشت تلفن شاهد تلاش های بی وقفه و صبوری های مامانت بودم . ضمنا مامانت خیلی زودتر از اینا میخواست تو رو از پوشک بگیره و یه کوچولو شما همکاری نکردی . وگرنه مامانت از اون مامانای بی خیال نیست . من شاهدم ها .... خیلی خوشحالم که این مرحله سخت رو به راحتی پشت سر گذاشتی مهندس