مهرانمهران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

نفس مامان و بابا...مهران

بدون عنوان

1392/8/22 22:55
نویسنده : مامان بهنوش
132 بازدید
اشتراک گذاری

امروز هر دفعه که گذاشتیمت روی تخت یا به کمر خوابوندیمت...سریع غلت میزدی و برمیگشتی روی شکم...خیلی وقت بوود که شروع کرده بودی به غلت زدن...تک و توک گاهی وقتها برمیگشتی روی شکمت ولی از دیشب دیگه سریع و بدون زحمت برمیگردی و دوست داری که به سمت جلو سینه خیز بری...قربون تپلی هات و استعدادت بره مادر.

شب هم عمه خدیجه زنگ زدن که فردا صبح زود بریم و حلیم بگیریم...نذر همیشگی زن دایی توبای عزیز....خدا قبول کنه نذرشون رو انشالله.

هنوز که هنوزه بعد از گذشت چهار ماه و ده روز باورم نمیشه تو پسر منی و من مادر شدم.

ممنونم به خاطر وجوودت، شیرینی زندگی مامان بهنوش و بابا رضا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)