مهرانمهران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

نفس مامان و بابا...مهران

دکتر آجو فرنوش

1395/1/18 8:53
نویسنده : مامان بهنوش
266 بازدید
اشتراک گذاری

خاله فرنوش مجاز شده توی کنکور دکترا پسرم...میخوادایشالله ادامه تحصیل بده و دکتراش رو بگیره گل پسر...همه مون خیلی خوشحال شدیم و بابایی به همین مناسبت همه مون رو سورپرایز کردن و ما رو بردن رستوران سیب مهرشهر...به به چه شامی بود و به به چه گل پسری...به معنای واقعی کلمه رســـــــــــوامون کردی مادر:))))))))

از صندلی کودک اومدی پایین، میزش رو درآوردی، پنج دقیقه بغل من، پنج دقیقه مامان زری، پنج دقیقه بابارضا...دوباره پنج دقیقه من...یه تیکه کباب...یه قورت دلستر سیب من، یه قورت نوشابه...یه قاشق پلو...لیوانا رو برمیداشتی و میذاشتی سرجاش، گارسونا نگاه مکردن که هرلحظه باید بیان خورده شیشه های شکسته جمع کنن...هیچی خلاصه همه نگاهمون میکردن...فقط مونده بود رومیزی رو بکشی پایین و خودت و ما رو راحت کنی

در کل ما خیلی سعی میکردیم کلاس کار رو حفظ کنیم ، فکرکنم موفق هم شدیم...خخخخخ...خاله

فرنوش میخواست قبول نشه خوووووو..جالب بود که من و تو و بابارضا شام خورده بودیم قبل رستوران...ولی باز غذایی نموند...موقع برگشتنی هم انقدر از سرمای خانمان برانداز بیرون رستوران و تنگی جا توی یه ماشین و جیب بیچاره بابایی که خالی شد خندیدیم که دلمون درد گرفته بود دیگه.

 

 

ما به شما افتخار میکنیم خاله جون...بوس برای شما

پسندها (2)

نظرات (4)

ملیحه
30 فروردین 95 9:14
به به افرین خاله فرنوش چه رشته ای هست؟؟؟
مامان بهنوش
پاسخ
مرسی...زبان انگلیسی گلم
خاله فرنوش
30 فروردین 95 12:34
ای جاااااانم... نوش جونتووووون به قول شاعر: عجب شبی بووووووود عجب شبی بود
مامان بهنوش
پاسخ
ایشالله شیرینی های بعدی که بهمون میدی آبجی جونم
مامان نیکان
30 فروردین 95 17:19
آخی مبارکها باشه.خاله دکتر داری.حالا دکتری چی؟به سلامتی.خوب کردی.باز مهران جون رو چاره بود.گلاب به روتون از آخرین رستوران ما که یک ماه پیش بود نیکان اینقد تند خورد ونوشابه زیاد که همونجا رو میز بالا آورد.منم عین چتر بالاسرش که بقیه نفهمن
مامان بهنوش
پاسخ
دکتری رشته آموزش زبان انگلیسی گلم...ما کلا خانوادگی زبانی هستیم... مرسی آخ آخ آخ...ای نیکان شیطون بلای رسواکن
دلسارا
2 اردیبهشت 95 14:23
خوب کردی مهران جان . بازم از اینکارا بکن که این مناسبت های خاص دیگه بیش از حد به یاد موندنی بشه .
مامان بهنوش
پاسخ
شد دیگه...قشنگ آبرومون رفت...