مهرانمهران، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

نفس مامان و بابا...مهران

نه ماهگی مهران

1393/1/12 17:32
نویسنده : مامان بهنوش
369 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم نه ماهگیت مبارک عزیزدلم.هوراهورا

روزها مثل برق و باد دارن میان و میرن و منم سرمست از شیطنت های تو ایام رو میگذرونم عزیزکم. تا چشم روی هم میذارم، یک ماه دیگه اومده و رفته و تو بزرگ و بزرگتر شدی.

دیشب داشتم فکر میکردم که جند سال دیگه تو هم میخوای تو امور و تصمیم های زندگیمون باهامون شریک باشی  و همفکری کنی برامون. میخوای بری مدرسه و درس بخونی و پیشرفت کنی و بشی مایه افتخار و سربلندی پدر و مادرت. دلم لرزید و اشک شوقی به خاطر وجود پاک و دوست داشتنیت از چشمام سرازیر شد نازنین دلم.

عاشق شوق و اشتیاق کودکانه ت هستم که از این ور به اون ور میری و همه چی رو میبینی و لمس میکنی عزیزدلم. با اون سرعت باور نکردنی، به سمت اتاق بابا میری تا بری و کاغذهای بابا رو بررسی کنی و به پرینترش دست بزنی. خودکارهاش رو بگیری و ببری سمت دهنت و کتابهاش رو پاره کنی و به سمت دهنت ببری(البته هنوز خداروشکر کتابی پاره نشده مامان جون، خیلی حواست رو جمع کن که بابا رضا رو ناراحت نکنی با این کارت...چون  بابا خیلی کتابهاش رو دوست داره) دیوونه اون رقصیدنت هستم که حتی اگه دور و بری هات هم برات اهنگ بخونن خودت رو تکون میدی و سریع ریتم رو میگیری و اگه دست زدنشون رو قطع کنن، همون لحظه اعتراض میکنی که چرا دیگه دست نمیزنین برام.منتظر

 

قربون اون دستای کوچولوت برم که اثرش روی آینه و شیشه ها و میزهاست همیشه. مبل و میز و هرچیز قابل تکیه بودنی رو میگیری و بلندمیشی باهاش. فکر کنم میخوای هرچه زودتر راه بیفتی تو خونهاسترس قلب عزیزم. نمیدونم چه علاقه ای به دستشویی و حموم داری که میری و در میزنی که بری داخل!!!خندهخیلی برات جای جالبیه فکر کنم مامان جون.

راستی بالاخره یک روز مونده به نه ماهگیت، با بابا رضا رفتی سلمونی و برای اولین بار موهای خوشگل و فر خورده ت رو کوتاه کردی عزیزدلم. مبارکه...مبارکه...مبارکه...هوراهوراهورا

به قول بابا رضا، خوشگل بودی ، خوشگل تر شدی قند و عسلم.ماچماچماچ

خوشحالیم به خاطر وجود پاک و دوست داشتنی ت عزیزم،

دوست داریم نفس مامان و بابا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله فرنوش
20 فروردین 93 23:29
تازه اولشه مامان بهنوش. بذار راه بیفتم اینقدر با شیطونیام سرگرمتون کنم که دیگه حتی وقت نکنی بیای وبلاگم و خوشگل کنی مامان جون. به امید اون روز...
مامان بهنوش
پاسخ
بله خاله. اون روزها خیلی دور نیستن...الان هم تقریبا همین وضعه
دلسارا
22 فروردین 93 13:01
ولي كلا نظر من اينه همه چيز رو خراب كن خوشگل خان . نه ماهگيت مبارك . دوستت دارم
مامان بهنوش
پاسخ
راست ميکين خاله...چشممم...فقط چون شما ميکين
انسیه مامان صدرا
22 فروردین 93 13:34
سلام به آقا مهران و مامان بهنوش ..ما چند بار اومدیم پست بزاریم ولی نمیدونم چرا ارسال نمیشد ..پس همه رو با هم همین جا میگیم ..................................................................................نه ماهگیت مبارک باشه عزیزم ..دندوناتم مبارکت باشه قند عسل..سال نو خودت و مامانی هم مبارکککککککککککککک..ایشالا که سالی پر برکت واسه 3 تاییتون باشه
مامان بهنوش
پاسخ
خيلي ممنونيم خاله جون که به ما لطف دارين و وبلاگمون رو ميخونين. بابت تبريکهاتون هم ممنون. بهار و سال نو شما هم مبارک باشه, صدرا جون رو ببوسين
خاله لیدا مامان ماهان
23 فروردین 93 0:20
مبارک باشه عزیزم..میبینم که تو مثل ماهان نا نای نای میکنی... مبارک موهای خوشگلتم باشه...خاله جون یه عکس از این گل پسر بذار ببینمیش دلمون تنگ شده بخداااااااا
مامان بهنوش
پاسخ
ممنونم خاله جون.بله, من و ماهان خيلي باهم جوريم و هماهنگ حتما ليدا جان ايشالله عکس هم ميذارم عزيزم. ممنون که به وبلاگ مهران سر ميزني دوست اصفهاني گلم. ماهان رو ببوس عزيزم
خاله الهه
23 فروردین 93 5:41
تولد نه ماهگیت مبارک عسل خان خاله
مامان بهنوش
پاسخ
ممنونم خاله الهه جون